موثق بودن احادیثی که بر فضیلت گریه بر امام حسین(ع) وارد شده است
اما اینکه چرا عده ای بر ما خرده می گیرند بخاطر شبهاتی است که در ذهن آنها وجود دارد و ما در گفتار زیر به نقل و نقد چهار شبهه از شبهات موجود می پردازیم ولی قبل از پرداخت به اصل موضوع، یادآوری مقدماتی را لازم میدانیم:
1- فرق داغدیدگی و عزاداری:
داغدیدگی عزاداری شخصی و غیر اختیاری است و در واقع حالتی است روانی و درونی وغالباً باعث خواهد شد که شخص از مدار زندگی عادی خارج شود اما عزاداری معمولاً بصورت اجتماعی صورت میگیرد و کاملاً اختیاری و با برنامه میباشد و بخشی از برنامههای زندگی عادی افراد محسوب میشود و البته میتواند در عادیسازی زندگی فرد داغدار مفید باشد. از نظر لغت هم عزا به معنای صبر وشکیبایی در ماتم است اگرچه به معنای سوگ و مصیبت هم میآید[va]
عزی از باب تفعیل بکاررفته است و تعزیة الرجل یعنی تسلی دادن و توصیه به صبر کردن.
2-عواملی که درآرامبخشی داغدیده مؤثر است:
الف- هم دردیها و هنجارهای اجتماعی.
ب- همسانسازی با بزرگان مورد علاقه.
ج- تفکر منطقی، که لاجرم باید به زندگی عادی بازگشت و نباید زندگی را تعطیل کرد.
د- برونریزی عاطفی از قبیل گریه و ذکرکردن غم و غصهها با دیگران البته به نحوی که موجب ذلت و خواری شخص نگردد.
ه- خواندن اشعار معنیدار و غمناک.
و- اعتقاد به معاد و ...و یادآوری آنها.
و جالب اینست که در مراسم عزاداریهای معمول در ایران از همه عوامل بهرهبرداری میشود و البته این مورد پذیرش ماست که افراط کاریهایی در ایران مشاهده میشود که باید برای اصلاح آن اقدام نمود.
3- دلایل مخالفین عزاداری:
آنهایی که با عزاداری مخالفت میورزند معمولاً به دلایلی استناد میجویند که در ذیل به پارهای از آن اشاره میگردد:
الف- دلیلی از متن دین آن را تأئید نمیکند و این نوعی بدعت است، علاوه گاهی در عزاداریها کارهای خلاف شرع انجام میشود مثل اضرار به نفس و یقه پارهکردن، صورتها را خونی نمودن، پریشان نمودن مو و بلندگریهکردن و... که در روایات از آن منع شده است.
ب- عزاداریکردن مخالفت با قضا و قدرالهی است و به این معناست که ما تسلیم قضا و قدرالهی نگشتهایم در حالیکه
«الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» [vaa]
ج- چه لزومی دارد که برای افرادی عزاداری کنیم که قرنها پیش شهید شدهاند و به مقام والایی رسیدهاند.
د- عزاداری و ازدیاد این مراسم در طول سال باعث دوری جامعه از شادی و در نتیجه موجب افزایش افسردگی در جامعه میشود.
4- موافقین عزاداری و پاسخ به شبهات:
شبهه اول نوعاً از ناحیه وهابیت ترویج میشود و به نحوی از افکار ابن تیمیه نشأت میگیرد و برای دریافت جواب، باید به کتابهای مربوط مراجعه کنید.[vaaa] اما ما به پارهای از آن اشاره میکنیم:
آنچه اسلام بر آن مهر جواز زدهاست و از بدعت محسوب نمیگردد، دوگونه است پارهای به شخصه نصدارند مثل مراسم عید ضحی و فطر و پارهای دیگر بر وجه کلی منتهی اسلوب و روشهای تحقق آن به شرایط و ظروف واگذار شده است مثلاً شارع به تعلیم اولاد امر کرده است و شیوه و روش تحقق این امر را به مکلفین واگذار کرده است و لذا مسلمانان در هر زمانی از اسلوب خاصی به منظور تحقق این امر بهره میجستند و نتیجه اینکه اگر در زمان فعلی کسی از کامپیوتر و .. بمنظور تعلیم اولاد استفاده کند بدعتی را در دین انجام نداده است. صحابه پیامبر(ص) بعد از رحلت آن حضرت، قرآنهای متعدد را جمعآوری کردند و قرآن واحدی را رواج دادند که در تاریخ از آن به توحیدالمصاحف یاد میشود، حال سوال اینست که چرا کسی به آنها نمیگوید شما در دین مرتکب بدعت شدهاید؟ چون آنها کار خودشان را مصداقی از آیه «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»[vai] میدانستند، پس گرچه این کار به خصوصه در قرآن نیامده، اما کلیت آن در قران آمده است و همینطور اقامه جشن و عزا در اعیاد و وفیات پیامبر وائمه و بزرگان، بعنوان مثال در قرآن آیات زیادی[vi]امر به تکریم پیامبر نموده است و از این جهت بین مرده و زنده پیامبر(ص) فرق نگذاشته است.
حال باید دید که اقامه مراسمی که در آن فضایل پیامبر مطرح میشود و در آن از کارهایی که اسلام نهیفرموده، انجام نمیشود آیا تکریم پیامبر محسوب نمیشود؟ و آیا عقلاء اینرا تکریم حضرتش به حساب نمیآورند؟ و تکریم آنحضرت را منحصر به همان اسلوبی میکنند که در گذشته وجود داشتهاست مضافاً به اینکه آیات و روایات (متون دینی) متعددی مؤید چنین روشی(اقامه عزا برای پیامبر و اهل بیت و اولیای الهی) میباشد که در ذیل بدان اشاره میشود:
آیات:
الف – آیاتی که فریاد علیه ظلم و ستم را تجویز میکند و بدان امر میکند.[vii]
ب – آیاتی که تحکیم ولایت را هدف خود قرار دادهاند.[viii]
ج – آیاتی که دلالت بر سوگواری بعضی از انبیاء یا دیگر اولیای الهی داشتهاند مثل سوگواری حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف.
د- آیاتی که تعظیم و بزرگ داشت شعائر الهی را تائید کردهاند.[ix]
روایات:
الف – مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند و حمزه در این جنگ به شهادت رسید، پیامبر(ص) پس از پایان جنگ به مدینه برگشت و آن زمان که گریه خانوادههای شهداء را بر شهیدان خود دید، اشک بردیدگانش حلقه زد و فرمود: اما عمویم حمزه گریه کننده ندارد. و این باعث شد که زنان مدینه در سوگ حمزه به یاری فاطمه آمدند و ... واینجا بود که پیامبر(ص) فرمود: خدا شما را رحمت کند که حق همدردی را اداء نمودهاید.[x]
ابن مسعود در این باره میگوید: پیامبر در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، آنحضرت جنازه حمزه را رو به قبله نهاد وایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد.[xi]
ب – اسماء همسر جعفر میگوید: جعفر در جنگ موته به شهادت رسید، پیامبر(ص) به خانه ما آمد و فرمود فرزندان جعفر کجایند؟ آنها را به نزد آنحضرت آوردم، آنها را در آغوش کشید و گریه کرد و....و سپس دستور داد غذایی را جهت خانواده جعفر فراهم نمایند و به خانهاش ببرند و از آن روز این کار، سنت گردید.[xii]
و در روایتی دیگر امام صادق(ع) میفرماید: پیامبر به دختر فاطمه فرمود تا سه روز نزد اسماء بماند و در آن سه روز غذا و طعام خانواده جعفر را فراهم نماید.[xiii]
و باز از آنحضرت است که فرمود: صرف طعام نزد خانوداهای که مصیبتزده میباشد از شیوه مردم دوران جاهلیت است.[xiv]
پیامبر عظیمالشأن اسلام در موارد متعدد گریه کردهاست که در تاریخ ثبت و ضبظ میباشد مثلاً در عیادت از سعد بن عباده ریپس قبیله خزرج آنزمان که او در بیماری احتضار بود، و یا در کنار مزار دخترش در مدینه و یا در سوگ فرزندش ابراهیم و یا در سوگ عثمان بن مظعون در مدینه و یا در کنار مزار مادرشان در ابواء و یا به هنگام یادآوری شهادت امام علی(ع) و امام حسین(ع) حتی هنگام ولادت امام حسین(ع) و در مکانهای مختلف مثل منزل ام سلمه و زینب و عایشه و خانه امام علی(ع) و...[xv]
صحابه پیامبر(ص) هم در سوگ پیامبر(ص) گریه کردند مثل گریه حضرت زهرا(س) بلال، قیس، امایمن و حتی خلیفه اول و دوم[xvi]، که در این بین گریه حضرت فاطمه زهرا(س) از ویژگی خاصی برخوردار است. آنحضرت روزها دست حسنینش را میگرفت و در دم دروازه مدینه در سایه درختی مشغول گریه میشد، شبانه آمدند و آن درخت را بریدند ولی بلافاصله حضرت علی(ع) سایبانی برای آنحضرت آماده کردو....[xvii]
بهرحال همین گریه حربهای بود در دست آن بانوی بزرگوار اسلام، که بدین وسیله مردم را از حقایق آگاه میکرد و به مردم اعلام مینمود که از خشم بر چه کسی گریه میکند و از مظلومیت چه کسی ناله سرمیدهد. و بنظر ما شیعه بخاطر همین به اقامه مراسم عزا برای اهل بیت(ع) روی آورده است تا از این طریق به جامعه اگاهی و بیداری دهد و البته دلایل دیگری هم در این امر دخالت داشته است که در ادامه بحث بدان میپردازیم. در جریان حادثه عاشورا، خود امام حسین(ع) در کنار هرشهیدی که میآمد از وصف او میگفت و گریه مینمود، در روز یازدهم اشعاری را به دخترش سکینه آموخت که در مدینه برای شیعیان بخواند ودر آن میفرماید که برای من ندبه کنید و در همین جاست که و ذکر مصیبت علیاصغر مطرح میشود.[xviii]
حضرت زینب هم در جایگاههای متعدد برای ابیعبدالله (ع) روضه خواند، مثلاً در کوفه آنگاه که سربرادرش حسین(ع) را دید فرمود:
ما توهمت یا شقیق فوادی کان هذا مقدراً مکتوباُ[xix]
اما سجاد(ع) در خطبهای که در مسجد اموی دمشق ایراد فرمود، روضه خوانی نمود و فرمود:
انا بن المقتول ظلما، انا بن المجزور الرأس من القفاء، انا بن العطشان حتی قضی.... انا بن من راسه علی السنان یهدی.. راوی در ادامه میگوید که فلم یقول انا انا حتی ضبح الناس بالبکاء[xx]
آنحضرت آنقدر بر سید الشهداء گریست که وی را یکی از بکائین پنجگانه لقب دادهاند.[xxi]
و میفرمود: لا تلومونی... فان یعقوب فقد سبطا من ولده فبکی حتی ابیضت عیناه من الحزن و لم یعلم انه مات و قد نظرت الی اربعة عشر رجلا من اهل بیتی یذبحون فی غداة واحدة[xxii]
از فراق روی یک یوسف اگر یعقوب سوخت هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مرا
آنگاه که بر سر سفره مینشست میفرمود:قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَانا[xxiii]وهنگامیکه ظرف آبی را بر میداشت که بنوشد به گریه میافتاد و وقتی سبب را میپرسیدند، میفرمود: کیف لاابکی و قد منع ابی من الماء الذی هو مطلق للوحوش و السباع.[xxiv]
و وقتی قصابی را میدیدند که گوسفندی را ذبح میکند میفرمود:
آیا به گوسفند آب دادهاید؟ پدرم را با لب تشنه سربریدند.[xxv]
امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق(ع) وصیت کرد که مقداری از اموال او را وقف نماید تا پس ازمرگش، تا ده سال در ایام حج در منی، برای آنحضرتش محفل عزا اقامه کنند.[xxvi]
صاحب الغدیر(ره) درباره این فرمایش امام باقر(ع) میفرماید: این وصیت برای آن بوده که اجتماع بزرگ اسلامی در آن مکان مقدس با پیشوای حق، آشنا شود و راه ارشاد را درپیش گیرد و از دیگران ببرد و به این پیشوایان بپیوندد.[xxvii]
جعفر بن عفان اشعاری در سوگ اباعبدالله سرود و آنرا برای امام صادق(ع) خواند، آن حضرت بسیار گریست و فرمود: هر کسی شعری در مرثیه حسین(ع) بگوید و مردم را بگریاند خداوند بهشت را بر او واجب کرده و او را میآمرزد.[xxviii]
و یا در جایی دیگر فرمود: من تباکی للحسین(ع) فله الجنة[xxix].
آن کس که برای حسین(ع) خودش را به حالت گریه درآورد، برای اوست بهشت جاویدان.
ابوعماره میگوید: هرگز نمیشد که نام حسین(ع) نزد امام صادق(ع) برده شود و آنحضرت تا شب خنده کند و میفرمود: الحسین عبرة کل مؤمن یعنی حسین(ع) سبب ریزش اشک هر مؤمنی میباشد.[xxx]
ابوهارون مکفوف در حضور امام صادق(ع) و بستگان آنحضرت، برای امام حسین(ع) مرثیه خواند که موجب گریه شدید امام ششم گردید.[xxxi]
دعبل خزاعی در روز عاشورا در مجلس عزای امام حسین(ع) که امام رضا(ع) تشکیل داده بود مرثیه خواند و موجب گردید تا آنحضرت و حاضران صدا به گریه بلند نمایند.[xxxii]
امام زمان(عج) در ضمن درودهایی که بر امام حسین(ع) میفرستند، میفرماید: السلام علی الجیوب المضرجات، سلام بر آن گریبانهایی که در سوگ امام حسین(ع) پاره پاره شد.[xxxiii]